کد مطلب:43183
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:27
تفسير فرازهاي چهاردهم و پانزدهم خطبه صد و چهل و هشتم نهجالبلاغه كه درباره تعليل پيمانشكني طلحه و زبير بيان شده چيست؟
«وَ لِكُلِّ ضَلَّةٍ عِلَّةٌ، وَ لِكُلِّ ناكِثٍ شُبْهَةٌ» [و براي هر گمراهي علتي و براي هر پيمانشكني شبههايست.]
آن دو پيمانشكن با اعراض از اميرالمؤمنين(ع) گمراه گشتند. اين گمراهي مانند ديگر پديدهها معلول علتي است. علت در پديدههاي انساني بر دو قسمت عمده تقسيم ميگردد: علل اختياري و علل غيراختياري. 1ـ علل اختياري گمراهيها ـ اموري هستند كه انسان توانايي جلوگيري و امتناع از آنها را دارا است، مانند هوسبازيها، خودكامگيها، كبر و نخوت، سلطهجويي و غيرذلك. ريشة اساسي اين امور اگرچه غيراختياري ميباشد، با اين حال رويانيدن و به فعليت رسانيدن و بهرهبرداري از آن ريشهها اختياري است. توضيح اينكه ريشة هوسبازيها و خودكامگيها كه عبارتست از تمايل به لذت و نشاط، قطعاً حقيقتي است مربوط به اصل خلقت آدمي و اختيار در آن راهي ندارد، ولي اگر انسان تعقل و وجدان كمالجوي خود را به كار بيندازد و از تجارب بسيار فراواني كه از مشاهده نتائج هوسبازيها و خودكامگيهاي بيقيد و شرط، بدست آمده است، ميتواند تمايل به لذت را در مسير معتدل مهار كند و مطابق اصول عقلي و وجداني از آن استفاده كند. حال، اگر يك انسان با داشتن اين توانايي، همت به تعديل و مهار كردن تمايل به لذت نگمارد، قطعي است كه بيماري هوسراني و خودكامگيها به سراغش آمده دود از دودمان شخصيت او برخواهد آورد. 2ـ علل غيراختياري گمراهيها با نظر به معناي گمراهي كه باردار ضد ارزش است، نميتواند علل غيراختياري داشته باشد، به اين معني كه اگر آن علل و عواملي كه موجب انحراف انسان از اصول و مباني اخلاق والاي انساني ميگردد، خارج از اختيار انسان باشند، بديهي است كه آن انحراف را نميتوان گمراهي ضدارزشي قلمداد نمود. مانند غوطه خوردن در جهل به جهت دسترس نبودن عوامل و وسائل علم و محروميت از اخلاق به جهت احاطة عوامل اضطراري و جبري به انسان. بدانجهت كه اميرالمؤمنين(ع) طلحه و زبير را بارها توبيخ و نابكاري آنان را گوشزد فرموده و از طرف ديگر آن دو با كمال اختيار روياروي اميرالمؤمنين(ع) به مبارزه و پيكار برخاستند، لذا قطعي است كه علت گمراهي آن دو نفر اختياري بوده است. و اما اينكه ميفرمايد: «و براي هر پيمانشكني شبههايست» با توجه به تقسيم علل گمراهي به اختياري و غيراختياري، و اينكه گمراهي طلحه و زبير مستند به علل اختياري بوده است، حتمي است كه منظور اميرالمؤمنين(ع) از «شبهه» آن ابهام و اشتباه است كه مستند به مقدمات اختياري است، يعني اگر هم آن دو شيخ در قضية قتل عثمان در ابهام و شبهه بودند، خود آنان از قضاياي اصلي كه يكي از آنها برائت ذمّة اميرالمؤمنين(ع) از حادثة عثمان بوده است، مطلع بودند و آن دو چون در متن وقايع بودند ميدانستند كه آن حضرت تا حدود توانايي كه داشت از قتل عثمان جلوگيري كرده است. با اين حال ممكن است تلقينات و اغواگريهايي كه دربارة آن حادثه شيوع پيدا كرده بود. تدريجاً در اواخر آن دو را به شبهه و ابهام انداخته بوده است. ولي آن تلقينات و اغواگريها نميبايست اشخاصي مانند آن دو نفر را تحت تأثير قرار داده و موجب شكاف عميق در ميان جوامع اسلامي شود كه در نتيجه غائلة نابكارانة صفين و خوارج راه بيفتد.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 24
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.